تقدیم به یک فرشته آسمانی نگین
چرا به بيراهه ميروم ، دلم گرفته ،
به دنبال آشيانه ميروم ، آشيانه من کجاست ،
دل من خسته و تنهاست ، کسي ميشوند فرياد مرا ،
نه عزيزم اينجا سرزمين غمهاست.
نميدانم در اين زمانه بايد به چه کسي دل بست ، اين سوي زندگي من هستم ،
آن سوي ديگر قلبهاي مست.
دوباره قطره اي ديگر از اشک بر گونه ام نشست ،
و باز هم شکست قلبي که به اميد بودنت به انتظار فردا نشست .
اين هوا ، هواي دلگيريست ، فصل قلبم پاييزيست.
آسمان قلبم ابريست ، دلم گرفته ، اين چه درديست
بگذار اشک بريزم نگو طاقت ديدن اشکهايم را نداري ،
به خدا تو حال مرا نداري، تو جاي من نيستي و قلب شکسته در سينه نداري
مينويسم شعري در وصف تو ، عاشقانه هايم را مينويسم به عشق تو ،
اين هم حرف آخرم به تو: دوستت دارم بيشتر از دوست داشتنهاي تو...
نظرات شما عزیزان: